220

ساخت وبلاگ

امکانات وب

باز پاهای خستگی ام را  قرض دادم به آسمان جلی امشهر با من تلوتلو میخورد لای این روزهای الکلی املا به لای سکوت ادم ها  بوق ممتد کنار جاده شدم مرگ آرام روی ترمز زد  از تن زندگی پیاده شدم از خودم واقعا جدا بودم   زندگی را به مرگ چسبیدم فحش هایی نخوردنی خوردم چیز هایی ندیدنی دیدماز سر زندگی بلند شدم  جسم خود را درسته قی کردم آخرش مُردم و نفهمیدم زندگی را چگونه طی کردممدتی با سکوت حرف زدم  عقل را از سرم در آوردم دست های نبودنم را همتوی جیب نبودنم کردممن فقط یک مترسک عوضی   روی اعصاب مزرعه بودم هر طرف هر کجا مرا بردند    راه را بی اراده پیمودم راه رفتم بدون پاهایم    راه رفتم کنار آزادی  جبر را بین راه گم کردم    فارغ از لذت و غم و شادیاز مکان و زمان گریز زدم     تا کمی هم خود خودم باشم آنچه باید نمیشدم شد تا    آنچه باید نمیشدم باشمروی چشمان عشق اشک شدم   اخر از اتفاق افتادم آن قدر درد را سبک کردم     مثل نور از چراغ افتادمناگهان مرگ میرسد از راه    همه ی زندگی همین بوده ست ما اگر از دوباره زنده شویم    مرگ یک اتفاق بیهوده است 220...
ما را در سایت 220 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khiyalekohne بازدید : 106 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 10:54

نبودی یا گمت کردم نبودم یا گمم کردی فقط این یادمه هرشب دلم میخواست که برگردی! علیرضا آذر 220...
ما را در سایت 220 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khiyalekohne بازدید : 99 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 10:54